معنی نوعی ساز چنگ
حل جدول
لیرا
ساز چنگ
ون
هارپ
نوعی ساز شبیه چنگ
لیرا
نوعى ساز چنگ
لیر
چنگ
ساز زهی
ساز زهی، هارپ
نوعی ساز
رود
قره نی
لغت نامه دهخدا
چنگ ساز کردن. [چ َ ک َ دَ] (مص مرکب) چنگ نواختن. چنگ را بنغمه در آوردن. چنگ سراییدن:
در آن مجلس که عیش آغاز کردند
بیکجا چنگ و بربط ساز کردند.
نظامی.
|| آماده ٔ نواختن ساختن و کوک کردن چنگ:
مغنی بیا چنگ را ساز کن
بگفتن گلو را خوش آواز کن.
نظامی.
چنگ چنگ
چنگ چنگ. [چ ُ چ ُ] (اِ مرکب) کنایه از سرزنش و ملامت. (لغت محلی شوشتر خطی).
فارسی به ایتالیایی
arpa
واژه پیشنهادی
فرهنگ عمید
پنجۀ انسان، پنج انگشت دست انسان،
پنجه و چنگال درندگان و پرندگان،
[قدیمی] دست،
[قدیمی] قلاب، چنگک،
* چنگ زدن: (مصدر متعدی، مصدر لازم)
به چیزی چنگ انداختن، دست انداختن به چیزی،
[قدیمی، مجاز] متوسل شدن،
* چنگِ مریم: (زیستشناسی) [قدیمی] = گل۱ * گل نگونسار: برست از چنگ مریم شاه عالم / چنانک آبستنان از «چنگ مریم» (نظامی۲: ۲۳۶)،
معادل ابجد
277